طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

طاهایی

ماه هفدهم زندگي من

  من هر روز با دایی نیما که بهش می گم نانا میرم پارک اینجا لوله آب پیدا کردم. آبش کجاستتتتتتت کلا گیر این لوله آب هستم چی بگم والا. این توپ قلقلی ها رو بهش می گن گردو. یعنی آشپزخونه مامانی اوضاعی داشت     آخه مگه تو دختري   اينم اسبم كه بابايي برام خريده و روش پيتيكو پيتيكو مي كنم.   با ماماني و بابايي رفتيم تولد. من گفتم قبلش يه تيپ بزنم     طاهايي تا الان هشت تا دندون كامل داره به اضافه سه تا كه نصفه در اومده       من ديگه عين موشك ميدوم. دوس...
9 مهر 1393

طاها و روز اول مهر

طاهايي صبح زود از خواب بيدار شد و لباس نو پوشيد و كيفش رو پشتش گذاشت آماده براي مدرسه. ماماني براش يه بيسكويت با شير گذاشت تو كيفش. دو شنبه 31 شهريور 1393 طاها همراه با كلاس اولي ها رفت مدرسه كه تو جشن شكوفه ها همراهشون باشه. تازه از صدا و سيما هم اومده بودن از طاهايي فيلم گرفتن اما چون بلد نيست براشون حرف بزنه فقط نگاه كرد. منم دوست دارم برم مدرسه. من كوچولوترين نفر بودم تو مدرسه.  اما زود بزرگ مي شم خودم ميام مدرسه. طاهايي با سه چرخه اش از زير قرآن رد شد سه چرخه خودم خوشگل تره.           چون پسر خوبي بودم بابايي منو برد رستوران كه برام جوجه بخره اين ن...
1 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طاهایی می باشد